تا یه مدت دیگه اینجوری میشه:

زن:آی وای مُردم خسته شدم بیا اینو از دستم بگیر باهاش یه غذایی چیزی درست کن دارم میمیرم از گرسنگی از صبح تا الان جون کَندم و عرق ریختم تا تونستم واسه غذا اینو بگیرم

پسر یا همون شوهرش (توصیه میکنم با صدای سنبل خان یا از این دختر لوسا بخونین :| ) : واییییییی نمیتونم یعنی نمیشه تازه ناخونامو لاک زدم هنوز خشک نشده ببین رنگش به لباسم میاد یا نه؟؟!بعدشم الان از آرایشگاه اومدم خیلی خسته ام پول آژانسو دادم واسه ریمل و خط چشم دیگه نشد با ماشین برگردم خونه تو راه علی جووون رو دیدم یکمم باهم صحبت کردیم یه چیزی خوردیم من سیر شدم اگه میخوای خودت پاشو درست کن بخور اااااه مژه مصنوعیام پرید

چطوره؟به نظر شما تو چند مدت آینده اوضاع اینجوری نمیشه!؟

راستی چرا روز دختر داریم ولی روز پسر نداریم؟؟؟؟!!!!!

نظرات شما عزیزان:

عباس شماخه

ساعت22:58---29 اسفند 1392

[وب سایت]

خیلی خوب بود لطفا به این وبسایت

http://shammakhi.loxblog.com

بیایید

عباس شماخه

ساعت22:58---29 اسفند 1392

[وب سایت]

خیلی خوب بود لطفا به این وبسایت

http://shammakhi.loxblog.com

بیایید

aysun

ساعت17:36---16 دی 1392

بهتر که نداریم.خخخخ.جالب بود.

الهام

ساعت11:29---16 دی 1392

- [ایمیل]

الان مردوپسری نیست که روز داشته باشه بلانسبت پدرامون همه یک مشت بی قیرت بی ناموسن

behnaz

ساعت21:08---21 آذر 1392

شاید.خداداند...داریم دیگه روزکودک برونگاه کن تقویمو

ᵔᴥᵔ World Of ℒ❤√ℯ

ساعت18:50---6 آبان 1392

[وب سایت]

من غرورم را مدیون بارانم هنوز
باران را سپاس که پنهان کرد اشک هایم را
باران را سپاس که آبرویم را خرید تا نفهمند آدم ها
که من از تنهایی نیست که قدم می زنم
من زیر باران رفتم تا که آسوده خاطر ببارم
بی آنکه بترسم از نگاه کسی….
به سلامتی باران که حفظ کرد غرورم را
سر می کشم جام وفا را امشب...

Nima tanha

ساعت20:09---5 آبان 1392

[وب سایت]

پنجره ها کلافه اند از سنگینی نگاه منتظرم....

اگر نمی آیی اینقدر پنجره ها را زجر ندهم....

چشمهایم به جهنم

ارزو

ساعت21:36---4 آبان 1392

[وب سایت]

من دارم میرم بای

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: